غزل  غزل ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

قدم به قدم با غزل ژیگولی مامان

جریانات هفته 37 و 36

سلام به دختر مامان و به همه دوستهای مهربونم این روزای آخر هم طولانی میگذره و هم سخت. هر شب که تا صبح کاملاً بیدارم. البته بابای نی نی هم مثل من تا صبح بیداره. و هر روز دیر میره سرکار.منم که چند روزیه شرکت نمیرم. دیگه دست و پاهام داره متورم میشه. فکر کنم اگه سوزن بزنن بهم مثل بادکنک میترکم و باد خالی میکنم.    به سلامتی مامانم از کربلا برگشت و کلی هم سوغاتی واسه ما آورد. (غزل خانم واسه شما هم پیراهن آورد عزیزجون.) خبر بد اینکه بابای خاله سحر( خانم تقی زاده همکارم) شنبه فوت کردند. خدابیامرزتش. خیلی ناراحت شدم. آخه نزدیک به 2 ماه پیش هم مامانش فوت کردند. خیلی تنها شد. منم کلی شوکه شدم و غصه خوردم واسه خاله سحر. انشاءالله که هر...
24 بهمن 1391

هفته 38 بارداری

کودک شما چگونه تغییر می کند؟ كودك شما حسابي چاق شده است! او بين 2720 تا 3400 گرم وزن دارد (پسرها معمولا كمي سنگين تر از دخترها هستند) و طول بدن او نيز بين 48.2 تا 50.8 سانتي متر است. او مي تواند خيلي محكم چنگ بيندازد كه اين را هم به زودي مي توانيد با انگشت خود امتحان كنيد! اندامهاي او كاملا رشد كرده و در مكان نهايي خود قرار دارند. ولي ريه ها و مغز او هرچند به اندازه اي رشد كرده اند كه بتوانند فعاليت كنند اما تا زمان تولد و مدتي پس از آن نيز به رشد خود ادامه مي دهند. فكر مي كنيد چشمهاي كودك شما چه رنگي هستند؟ ممكن است نتوانيد به درستي پاسخ دهيد. اگر چشمان او قهوه اي باشند احتمالا به همين رنگ باقي خواهند ماند. اگر رنگ چشمانش خاكستري تيره ي...
24 بهمن 1391

هفته 37 بارداری

کودک شما چگونه تغییر می کند؟ تبريك! كودك شما كامل شده است و از اين به بعد قادر خواهد بود كه به زندگي در خارج رحم ادامه دهد. كودكاني كه قبل از 37 هفتگي به دنيا بيايند نارس و به آنهايي كه بعد از 42 هفته به دنيا بيايند ديرشده مي گويند. وزن كودك شما كمي بيشتر از 2720 گرم است و از سر تا پاشنه پا حدود 48.2 تا 50.8 سانتي متر طول دارد. موي سر بسياري از كودكان در هنگام تولد كامل است و طول موهاي آنها ممكن است بين 1.2 تا 3.8 سانتي متر باشد. اگر رنگ موي كودك شما با خود شما يكسان نيست تعجب نكنيد. برخي نوزادان هم تنها كمي موي كرك مانند دارند. شما چگونه تغییر می کنید؟ در هفته هاي آتي فقط بايد منتظر باشيد. از اين موقعيت براي آماده كردن وسايل مربو...
24 بهمن 1391

هفته 36 بارداری

کودک شما چگونه تغییر می کند؟ وزن كودك شما هر روز زياد مي شود، تقريبا روزي 30 گرم. وزن او حدود 2700 گرم است و حدود 48.2 سانتي متر طول دارد. موهاي كرك مانند او و همين طور ورنيكس (ماده نسبتا چربي كه بدن او را پوشانده بود و از پوست او در برابر مايع آمنيوتيك محافظت مي كرد) در حال ناپديد شدن هستند. كودك شما همه اين مواد را به همراه ديگر ترشحاتي كه به درون مايع آمنيوتيك مي ريزند، مي بلعد و اين مواد تا زمان تولد در شكم او باقي خواهند ماند. اين مخلوط سياهرنگ كه مكونيوم ناميده مي شود، اولين مدفوع كودك شما را تشكيل خواهد داد. در انتهاي اين هفته كودك شما كامل شده است. به كودكاني كه در بين هفته هاي سي و هفتم و چهل و دوم به دنيا بيايند كامل مي گويند، ...
11 بهمن 1391

دختر یکی یکدونه من توی هفته 35

  سلام دختر گلی من ، در چه حالی ناز نازی؟ دیشب که کلی تکون میخوردی و من ذوق زده شده بودم. آخه دستم رو میذاشتم روی همون نقطه ای که فشار میدادی احساس میکردم با انگشتهام دارم کف پاتو لمس میکنم. جمعه ای که گذشت یعنی 2 روز پیش عزیزجون رفت مسافرت. ما که کلی نگران هستیم و دعا میکنیم بی خطر بره و برگرده. این بار سعی کردم اصلاً گریه نکنم. تمام  مدت بغض داشتم.  این روزا کلی درگیر تمیز کردن خونه و چیدن وسایل خونه هستیم. نمیدونم چرا تموم نمیشه؟     ...
11 بهمن 1391

هفته 35 بارداری

کودک شما چگونه تغییر می کند؟ كودك شما در حال بزرگ شدن است! وزنش بيشتر از 2250 گرم شده و طول بدن او هم كمي بيشتر از 45.7 سانتي متر است. (البته عزیز دل من که وزنش چند روزیه از 2400 هم گذشته)   هرچند رحم شما جاي گرم و نرمي است، اما چون فضاي داخل رحم كمي كوچك است كودكتان نمي تواند در آن شيرجه بزند يا غلت بخورد! البته او همچنان به لگد زدن ادامه خواهد داد. اكنون كليه هاي او كاملا رشد كرده اند و كبد او نيز مي تواند مقداري از ضايعات بدن را فرآوري و دفع كند. رشد فيزيكي كودك شما تقريبا به پايان رسيده است و او در چند هفته آينده فقط وزن اضافه خواهد كرد. شما چگونه تغییر می کنید؟ رحم شما تا 15 برابر حالت عادي بزرگ شده بطوريكه بالاي رح...
4 بهمن 1391

جریانات هفته 34

سلام بر دختر عزیزم و دوستای گلم ما بالاخره اثاث کشی کردیم .البته هنوز وسایل رو جابجا نکردیم. این روزا به خاطر افزایش وزنی که داشتم دیگه اذیت میشم ، مخصوصاً کف پا. پاشنه. کمر. اصلاً گاهی دلم میخواد گریه کنم اما از اونجایی که آدم یه دنده ، لجباز و قدی هستم هی به خودم میگم که این دردا چیزی نیست که ؟!  بعد خودم به خودم میخندم. میگم عیبی نداره دیگه چیزی نمونده. به زودی نی نی ما هم میاد و ........... این چند وقت اینقدر دلتنگ خاله نسیم بودم و هر کاری میکردم نمیشد برم رشت ببینمش. واسه همین کلی به باباجونی غر میزدم. بالاخره بعد از دو روز تاخیر رفتیم رشت. ساعت 5 صبح رسیدیم و فرداش ساعت 4 بعد از ظهر حرکت کردیم. اگه میشد بیشتر میموندیم خوب ب...
4 بهمن 1391
1